۱۳۸۷ اسفند ۲۸, چهارشنبه

آغاز فعالیت

بنام خدا

خداوند را شکر میکنم که محبت خود را شامل حال من کرد تا بتوانم در محیطی سرشار از عشق و محبت بدون نگرانی به بیان عقایدم بپردازم .
من نیز مانند بسیاری از شما دوستان عزیزم "مسلمان زاده" هستم . مادرم بعضی مواقع سفره نذری میگذاشت و پدر به بعضی از امام زاده ها اعتقادی داشت و سال یک یا دوبار برای زیارت قبورشان میرفت.
من نیز در زمان بچگی به همراه پدر به مکانهای مذهبی میرفتم و کم کم ته مایه ای از اعتقادات قلبی به خدا در وجودم روشن شد . دوران نوجوانی بعضی مواقع مانند عاشورا و تاسوعا (2 روز عزاداری برای حسین ابن علی در ماه محرم) به مراسم مربوطه میرفتم و به عزاداری میپرداختم و یا نیات قلبی خود را در این روز از خداوند در خواست میکردم .
اما همیشه از اینکه دین اسلام دین عزا و ناراحتی و ... بود ناراحت بودم همیشه وقتی که در فیلمهای خارجی مسیحیان را میدیدم که در هنگام غذا خوردن چگونه خداوند رو سپاس میگویند و یا اینکه چطور مسیحیان هر شب با خداوند خود به راحتی و بدون محدودیت سخن میگفتند خوشم می آمد .
در اسلام اگر نماز و قرآن را به فارسی بخوانید و یا اگر قواعد نماز را مو به مو انجام ندهید نیایش شما از طرف خداوند مورد قبول قرار نمیگیرد و ...
ولی من همیشه دوست داشتم که با خدا راحت باشم دوستی خوبی برایش باشم و با دوستی با او از او کمک بخواهم . دوست داشتم وقتی که میخواهم با خدای خودم صحبت کنم چشمانم رو ببندم و با زبان شیرین فارسی هر آنچه که در دل دارم را به خدا بگویم و نگران نحوه تلفظم در هنگام عبادت نباشم به همین خاطر خیلی به دین مسیحیت علاقهمند شدم و تمام نیازهای روحی و معنوی خود را به عنوان یک انسان در درون راهنمائی های مسیح یافت .
اما در ایران همانطور که میدانید در صورتی که یک مسلمان زاده دین خود را به هر دینی غیر از اسلام تغییر بدهد از دین برگشت محسوب میشود و مستحاب القتل محسوب میشود و هر مسلمانی در هر مکانی که او را ببیند و او را بکشد ثواب خواهد کرد .
من نیز بهمین خاطر در همه جا خود را مسلمان معرفی میکردم ولی در دل ایمان و عقیده ام به دین مسیحیت می گروید . چندین بار سعی کردم که کتاب مقدس رو بدست بیاورم . یادم نمیرود اولین باری که یک کتاب مقدس را از دوستی قرض کرد خیلی برام جالب بود و تقریبا ظرف 1 ماه بصورت داستان وار آن را مطالعه کردم و چشمم به حقایق زیادی باز شد . بعد از اون بود که کتاب را از همان دوست به قیمت 5000 تومان خریدم و تا زمانی که در ایران بود آن را مطالعه میکردم(خیلی دلم میخواهد باز اون کتاب مقدس رو که خریده بودم دوباره تو دستم بگیریم چون یه جورائی یاد زمانی میافتم که ممثل ماهی که به آب رسیده باشد با چه شوق و ذوقی آن را مطالعه میکردم) . اما در دل همیشه نگران بودم که در صورت فاش شدن ماجرا ممکن است زندگی خود و خانواده ام را بخطر انداخته باشم به همین خاطر تا زمانی که از ایران خارج نشده بود حتی پدر و مادرم نیز از این ماجرا خبر نداشتند .
وقتی به خارج از ایران مسافرت کردم دیدم که چقدر هموطنان مانند من در دنیا زیاد است و برایم جالب بود که با آنها و حتی در بعضی مواقع که مترجم خوبی بدست میآوردم با خارجیها در زمینه کتاب مقدس بحث کنم .
اما هنوز در مورد این دین سوالاتی داشتم که بعضی از این جوابها واقعا مهم بودند مدت 5 سال من فقط در حال تحقیق و مطالعه در زمینه مسیحیت بودم و با دوستان مسیحی در مورد مسائل مختلفی که در کتاب مقدس بیان شده بود ساعتها به بحث و محادله دوستانه میکردم.
از تقریبا 2 سال پیش (2007) به این نتیجه رسیدم که راه های رسیدن به خدا بسیار است و خداوند برای رسیدن ما به آن راهنماهای مختلفی را فرستاده است و من فکر میکنم راهنما من برای شناخت و ارتباط بهتر "عیسی ابن مریم" است و بس .
از آن زمان شروع کردم به رفتن به کلیسا و دیدم که چقدر مسیحیان با دوستی و مهربانی دور هم جمع میشوند و به نحوی هر هفته روز یکشنبه در کلیسا به نوعی به مهمانی میروند .
خیلی خوشم می آمد که هر زمان که سوالی داشتن به راحتی میتوانستم آن را بیان کنم هیچکس به من به چشم یک غریبه نگاه نمیکرد و برای اولین بار در همین جلسات کلیسا بود که احساس کردم واقعا آزادی انتخاب دین یعنی چه !
به همین خاطر با خود عهد کردم که پیام بشارت مسیح رو تا جایی که توانم اجازه دهد در دنیا تبلغ کنم و سعی کنم هر آنچه که خود فرا گرفتم را به دیگران منتقل کنم و همچنین با دیگر دوستان همکیشم در ارتباط باشم و از راهنمائیهای آنها و نیز نحوه دریافت این پیام آسمانی توسط آنها استفاده کنم.
با آرزوی شادی و دعای خیر برای شما امیدوارم خداوند به همه ما خیر و برکت در زندگی عطا فرماید.
بابک قائم پناه

۱ نظر:

  1. دوست عزیز بالایی راست می گه ولی منم یک چیزی به حرفش اضافه می کنم:
    همه ی دین ها بر اثر ترس انسان از طبیعت به وجود آ مده پس اصلا آدم دیندار و متعصب نباشه بهتر نیست؟
    خرد نگه دارت.

    پاسخحذف